اینگونه غم و غصه به بند آوردم شاید که بگویید چرند آوردم القصه که در خواب پری شب دیدم در محفلتان شعر بلند آوردم تا خنده نشانم به دهان شیرین تر همراه شکر کله ی قند آوردم ای مرد به تقدیر مقامت امسال در خواب گلی من ز هلند آوردم از بس گله کردی شب و روز از بارش برفی ز نوک کوه سهند آوردم تا دور شود چشم بد از اطرافت از هند کمی تخم سپند آوردم در خواب تو را دیدم و در رویایم همراه خود انگار سمند آوردم تردید مرا کشت به خواب اما باز جوراب ولی مارک برند آوردم هرچند که تعبیر ندارد خوابم این لاف سخن از در پند آوردم شرمنده از این شعر ولی ای استاد این بار بگو نمره ی چند آوردم ؟ @shaeranehowzavi