✍️میلاد عرفان پور امشب از داغی دوباره چشم تهران روشن است یوسفی رفته است ،آری وضع کنعان، روشن است گرچه در بزم حماسه ، هیچ جای گریه نیست در هجوم شعله ها، تکلیف باران، روشن است باز شمعی کشته شد با دست شب اما هنوز این شبستان کهن ، با نورایمان روشن است کی میان ابرهای تیره پنهان می شود؟ آسمان ما که با خون شهیدان ،روشن است مصطفی هم رفت، آری! او هم اینجایی نبود مردهای مرد را آغاز و پایان ، روشن است @shaeranehowzavi