سلام و احترام🌹
با تبریک فراوان خدمت خانم عاطفه خرمی بابت برگزیدهشدن شعرشون در این فراخوان🌹🍃
من آن پاییز شیرازم که در خود قصه ها دارم
پر از بغضم، پر از سوزم ،پر از رازم، عزادارم
هوا سردست و اخبار زمین و آسمانها داغ
خبرها میرسد از اتفاقات مهیب باغ
گلوله برگها را یک به یک روی زمین انداخت
جهان بار بزرگی روی دوش "آرتین" انداخت
در ختان کهن را در حرم ناگاه سوزاندند
به نام "زندگی" ، هر غنچه را در راه سوزاندند
زیارتنامه میخواندند یا گرم دعا بودند...
میان رکعت اول... نمیدانم کجا بودند...؟؟
فقط میدانم آغوش خدا آن لحظه هاپر شد
تمام صحن از بال کبوترهای ما پرشد
صدای گریه ای آمد، صدای کودکی تنهاست
صدای گریه کودک صدای غرش دریاست
بهم می ریزد این دریا، به پا میخیزد آن طوفان
بساط شوم زاغان میشود درباغ ما ویران
حرم فردا شهادت میدهد این بغض سنگین را
شکستن را، دریدن را، غروب سرد خونین را
جهان حال غریبی دارد احوالش تماشایی است
ببین اینجا سر مفهوم آرامش چه دعوایی است
#عاطفه_خرمی
💠
@shaeranehowzavi