*باذن الله...* 🔺 *اسیر نامردمی و نارفیق بودن چیز کمی نیست* ✅ *زانو نتکاندن و ادامه ندادن عجیب است.* 🔺نه تنبل شده‌ام،‌ نه آدم جا زدن و جا خالی دادن هستم به لحاظ خلقی و شخصیتی و نه چیزی بی‌اهمیت شده و نه دغدغه‌ای مهمتر از گفتن و دانستن پیشامد کرده... نه والله العظیم... 🔺البته انکار نمی‌کنم که اسیر نامردمی و نارفیق بودن چیز کمی نیست و فیل را هم حتی! نقش زمین می‌کند. ولی خب... نقش زمین شدن چیز عجیبی نیست. که بلند نشدن و زانو نتکاندن و ادامه ندادن عجیب است. با همین مقدار تجربه مندی در زندگی، اما گاه از حجم تعارض ها و پارادوکس های اخلاقی آدمها مقداری تا تکه تکه شدن! همان پاره شدن فاصله داری... و متاسفانه در جمع حزب اللهی ها یا بهتر بگویم حزب اللهی نماها بیشتر این رفتارها نمود دارد. همین جا بگویم مقصودم شخص خاصی نیست و به طور کلی این را بیان کردم... دوم... من با نوشتن حالم خوش می شود در این میان مخاطب های با محبتی هم دارم که پیگیرند... گاهی کمتر بودنم در نوشتن و یادداشت نویسی و...! البته یکی همین دلیلش مشغله کار اجرایی است که دائم والوقت باید دسترس باشی... و خب ماهیت کار همین است.. و البته در این روزگار نا به سامان آدمیان گاه بیشتر شاید همان نارفیقی و نامروتی رمق از جان آدمی می‌گیرد... رابطه رفیقی و نارفیقی طابق‌النعل بالنعل چیزی است که تمام این سال‌ها به فضل خدا از همان منظومه فکری ام‌ که بیشتر سعی داشتم به سمت اخلاق و مهربانی سوق یابد در کانالم و این سو و آن سو با نام و بی نام! نوشته‌ام و حرف زده‌ام... 🔺و گاه باید مثل نقاش‌ها اندکی دورتر از تابلو بایستم و نگاهش کنم... حتی با اینکه به قول یکی از دوستان عملا خیلی وقت ها بچه سرراهی نظام شدم و گاه با افتخار به خاطر کارگرزادگی و صراحت لهجه همیشگی «البته چارچوب مند» خیلی از بزرگواران مشتاق جاه و مقام تمایلی به نزدیکی و شنیدن ما نداشتند. و خیلی‌ها هم به دلیل زندگی و منافع و وام چند میلیاردی و فساد و پیرمغزی و غیره‌ای که دارند و آن گونه زیستن و آنگونه تحلیل ها و این سبک حرف‌های ما را نخواستند ببینند و یا برای اجرایش مانع‌شان بودند، گاهی شاید مورد طبع شان نبوده ام و تنهایم گذاشتند! و البته که اهمیتی ندارد که فرمود: «تعز من تشا و تزل من تشاء» خلاصه اینکه تک به تک مخاطب‌های خوب و حتی شاید بد کانالم را «آسان نیاوردم به دست»! و لازم بود که درباره کمتر بودنم گزارش بدهم. ✅ پ.ن: البته دلتنگ بودن هم مزید علت است... برای چای قندپهلوی قبل از عملیات، برای گم شدن میان امامزاده محل زندگی ات و برای لحظه‌های خوبی که پیرمردهای هاف هافو و ترسو در گذشته نگذاشتند تکرار شوند. @shaeri_1001