خواهرم صدیقه اکثر روزها روزه بود و شبها به نماز شب میایستاد و برای شهادت لحظهشماری میکرد.
صدیقه که بارها توسط ضد انقلاب تهدید شده بود، سرانجام ۲۸ مرداد سال ۵۹، وقتی با دوستانش خسته از مداوای مجروحین مدتی را در اتاقی برای استراحت میگذراند، دختری وارد جمع آنها میشود که صدیقه او را میشناخت، گاهی او را در کتابخانه دیده بود.
آن دختر به بهانهای اسلحه صدیقه را برداشت و مستقیم گلولهای به سینهاش شلیک کرد که در اثر آن شلیک بعد از سه ساعت به فیض عظیم شهادت میرسد.
شهیده_صدیقه_رودباری