چند روزی ست محرم فرا رسیده.🏴
کوچه پس کوچه های شهر اندوهگینند.🏴
همه جا حرف از تکیه و هیئت و عزاداری ست و در جای جای شهر پارچه ها ,تابلوها و پرچم های سیاه را می بینی.🏴🏴
بوی حسین می آید و عباس و زینب..😍
بوی غم..😔
بوی عشق..💓
بوی خدا..😌
فکر می کنم این روزها باید حواسم را بیش تر جمع کنم و بهتر از قبل مواظب رفتارم باشم تا مبادا ☝️
دل *حسین (ع)* شکسته شود.😔
باید به نمازم دقت بیش تری داشته باشم ☝️
به پدر و مادرم بیش تر احترام بگذارم 👵👴
در برخورد با دوستانم مهربان تر باشم😊 کارهای خوب بیش تری تمرین کنم و حجابم...✋
حس می کنم ارزش چادری که بر سر دارم
در محرم بیش تر می شود.
به حضرت زینب فکر می کنم😌
به *فاطمه (س)*،به چادرم!💓
بغض گلویم را می گیرد.😣
من چادرم را از چه کسانی دارم؟
چادر من یادگار کیست؟🙄
آیا تا به حال به این ها فکر کرده ام؟!🤔
یک حس خوب همه ی و جودم را فرا می گیرد.آرام می شوم!🙂
من حجاب حضرت زهرا را به یادگار دارم.🎁
چادر حضرت زینب را...
چقدر احساس خوش بختی می کنم! 😊
من می توانم لبخند رضایت *زینب (س)* را از آن خود کنم اگر هم چنان در راه حفظ حجابم ثابت قدم باشم.
بانوی چادری...
بی تردید تو با حجاب زهرایی ات ،
فرزندانی حسینی به محرم هدیه خواهی داد...
#لـــــبــــیــــک یا زینب(س)
@shahadat_dahe_hashtad
🖤 شهادت + دهه هشتاد 🖤