مى نويسد.
28- الرجل المصرى، مردى بود از اهل مصر در زمان سلطنت الملک الکاول از ملوک ايوبيه خروج ودعوى مهدويت نمود. کاول او را به مراکش تبعيد کرد ودر آنجا به قتل رسيد وسرش را بر دروازه نصب نمودند.
29- محمد بن عبد الله، نفس زکيه وحديث (اسمه اسمى واسم ابيه اسم ابى) را تابعين او جعل نمودند که بيانش در همين کتاب خواهد آمد.
30- محمد قرمانى، اسم اصلى او بابا اسحاق واز صوفيه بوده است، در زمان سلطان سليمان قانونى از ملوک آل عثمان سنه 637 در اناطولى دعوى مهدويت نمود. وى قتل نفس وغارت اموال بسيار کرد وبر آن بلاد مسلط شد، تا آنکه کيخسرو امير قونيه او را به قتل رسانيد.
32- غلام احمد قاديانى، اخيرا خروج ودعوى مهدويت نمود، يعنى به تمام ملل عالم که منتظر کسى هستند، ادعا نمود من همان شخصى هستم که شما منتظر او هستيد، وبه نصارا اظهار اينکه مسيح هستم، وبه يهود اظهار اينکه نبى آخر الزمانم، وياران او بسيار گرديد. وکتبى تأليف نموده که از جمله (حمامة البشرى) در امامت است که يکى از علماء بر آن نقدى نوشته است.
32- ميرزا طاهر، مشهور به حکاک، اهل اصفهان واز تلاميذ وشاگردان حاج سيد کاظم رشتى، رئيس شيخيه بوده، او ابتدا در اصفهان حکاکى مى کرد وبعد به تهران منتقل وبعد به اسلامبول شده ودر خط نسخ از يگانه هاى فن بوده است. در مسجد اياصوفيه به شغل خطاطى وحکاکى اشتغال داشته است. او که در زمان ناصر الدين شاه وعبد الحميد عثمانى (سلطان ترکيه کنونى) مى زيسته، نامه اى به اين دو نوشت وخود را معرفى نموده که من از طرف تمام انبياء مبعوثم، وچون کار او بالا گرفت دعوى مهدويت کرد، وگويا او را در حدود سال 1300 مسموما کشته باشند، او تابعين بسيارى پيدا کرد که آنها را طاهريه ناميد.
33- شيخ مهدى قزوينى، مقيم کربلا، واز اصحاب حاج سيد کاظم رشتى، که دعوى مهدويت خود را پنهانى انجام مى داد به طورى که پس از وفات او معلوم شد وى تاليفاتى در اين زمينه دارد.
34- سيد محمد گجراتى هندى، از علما وعرفاى هند بوده ومعاصر با علامه حلى، وى مردى اديب وعارف بود که در کجرات دعوى مهدويت نمود تا اينکه او را به قتل رساندند.
35- سيد محمد همدانى، مقيم هند، واز شاگردان شيخ احمد احسايى رئيس شيخيه بوده است. در ابتداى ورود به هند فقط کلمات شيخيه را ترويج مى نمود وبعدها دعوى مهدويت کرد. در سال 1277 از دنيا رفت.
36- سيد ولى الله اصفهانى، متولد هندوستان، شاگرد شيخ احمد احسايى، مقيم شهر بمبئى.
37- ميرزا حسن همدانى، از شاگردان حاجى کريم خان، رئيس شيخيه بود. وى در ابتداى ورود به هند به ترويج کلمات وعقايد حاج کريم خان مشغول بود وبعدها دعوى مهدويت کرد.
38- غلامرضا شاه، معروف به مرکب ساز، که در سال 1340 وفات کرد. ديوان شعرى دارد که چندان در نظر اهل شعر ارزشمند نيست.
39- سيد على شاه هندى، از عرفا ومرتاضين هند، که سالهاى متمادى در صحن مطهر حضرت امير (عليه السلام) در حجره فوقانى بالاى درب طوسى، ساکن وخانقاه داشت وهميشه سر وپا برهنه بود. وى بعد از دعوى مهدويت، عده اى مريد پيدا کرد، ظاهرا در سال 1342 وفات کرد.
40- هاشم شاه نور بخش، مقيم کشمير. در سال 1205 وفات کرد.
41- شيخ عبد القدير بخارايى، در سال 900 در بخارا دعوى مهدويت نمود وامير بخارا او را به قتل رسانيد.
42- ميرزا بخلى، از اکابر علماى بلخ بوده که در سال 890 دعوى مهدويت کرد وبعد از مدتى به قتل رسيد. از آثار او ديوان شعر وکتابى در فضايل اهل بيت عليهم السلام است.
43- ملا عرشى کاشانى، مقيم اصفهان که در سال 850 دعوى مهدويت، بلکه کم کم دعوى نبوت کرد وبالاخره در سال 880 کشته شد. در بعضى مجامع قلمى نوشته اند که جسد او را پس از قتل سوزاندند.
44- سيد على موسوى، از سادات مشعشعى هويزه بود. وى که مقيم هندوستان بوده پس از دعوى مهدويت به قتل رسيد.
45- ميرزا مشتاق على شيرازى، در عصر کريم خان مى زيسته است. وى نيز دعوى مهدويت کرده وتاليفى در اين خصوص دارد.
46- با يزيد ترکمانى، مقيم فونيه ومعاصر سلطان سليمان قانونى بوده است. او نيز دعوى مهدويت کرده وتأليفاتى در زمينه قرآن وغيره دارد که در نهايت به قتل رسيد.(7)
البته پوشيده نيست که اشخاص ديگرى چون سيد على محمد باب، ميرزا يحيى ازل، حسينعلى عبدالبهاء ويوسف خواجه نيز ادعاى مهدويت کردند ومشروح حال آنها در کتابهاى مربوطه بسيار آمده است، که در واقع سياست خارجى استعمار آنها را تحريک نموده، وگرنه فرومايگى آنها مانند آفتاب آشکار شد.
ونيز امام صادق (عليه السلام) فرزندى داشت به نام (اسماعيل) که فرقه اسماعيليه منسوب به اوست. اين فرقه او را مهدى موعود دانسته ومعتقدند که از دنيا نرفته است. در صورتى که امام صادق (عليه السلام) بعد از وفات اسماعيل جنازه او را براى جلوگيرى از همين مساله به عده اى از مردم نشان داده بود.
http://eitaa.com/joinchat/4034986085C7a82d98680