✅ آيا شخص شريف امام مهدى از نظر پنهان است يا جسم وشخص حضرت ديده نمى شود؟
❇️ پاسخ : بايد دانست که غيبت جسم شخص يا اشياء ديگر ومخفى ماندن فعل وعمل انسان از انظار حاضرين در تاريخ معجزات وکرامات انبياء واولياء وخواص مؤمنين بى سابقه نيست، ومکرر اتفاق افتاده است.
از جمله، در تفسير آيه کريمه (واذا قرأت القرآن جعلنا بينک وبين الذين لا يؤمنون بالاخره حجابا مستورا)(16) علاوه بر آنکه ظاهر آيه دلالت دارد بر اينکه خدا رسول اعظم (صلى الله عليه وآله وسلم) را در هنگامى که قرائت قرآن مى نمود، از کفارى که قصد آزار واذيت آن حضرت را داشتند، مستور مى دارد؛ در بعضى از تفاسير نيز آمده که خداوند پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم)، را در هنگام قرائت قرآن، از ابو سفيان ونفر بن حارث وابوجهل وحماله الحطب، مستور مى فرمود، وآنان مى آمدند واز نزد آن حضرت مى گذشتند، اما او را نمى ديدند.(17)
ابن هشام در کتاب سيره خود، حکايت از مستور ماندن شخص پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم)، از نظرام جميل (حماله الحطب) روايت کرده است که در پايان آن اين جمله را از پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) نقل کرده است: (لقد اخذ الله ببصرها عنى). (18)
در وقت هجرت از مکه معظمه به مدينه طيبه نيز بر حسب تواريخ معتبر، مشرکين که بر در خانه پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) براى کشتن او اجتماع کرده بودند، شخص آن حضرت را نديدند، پيغمبر بعد از آن که على (عليه السلام) را مأمور فرمود در بستر او بخوابد بيرون آمد ومشتى خاک برگرفت وبر سر آنها گذارد. (يس، والقرآن الحکيم) را تا (فهم لا يبصرون) قرائت کرد واز آنها گذشت وکسى او را نديد.(19)
ودر تفسير (در المنثور) ص 186، ج 4، حکايتى است طولانى، راجع به خبرى که حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) آن را از پدر بزرگوارش، وآن حضرت از امام زين العابدين (عليه السلام) از امير المؤمنين (عليه السلام) روايت کرده است که از شواهد اين موضوع است. ونيز در تفسير آيه کريمه: (وجعلنا من بين ايديهم سدا ومن خلفهم سدا فاغشيناهم فهم لا يبصرون) در کتابهاى تفسير، رواياتى است که دلالت بر اين موضوع دارند.(20)
در تاريخ زندگى امامان عليهم السلام نيز شواهد بسيارى بر اين موضوع است، مانند، غايب شدن حضرت امام زين العابدين (عليه السلام) از نظر ماموران عبد الملک مروان که علاوه بر علماى شيعه، علماى اهل سنت مثل ابن حجر نيز آن را روايت کرده اند.
بنابراين، مساله غايب شدن شخص، مساله اى است واقع شده وسابقه دار، واما ناشناخته ماندن با غايب نشدن شخص، بسيار ساده است ودر بسيارى از موارد محتاج به اعجاز وخرق عادت نمى باشد وهمواره اشخاص را مى بينيم که شخص وجسم آنها در نظر ماست، ولى آنها را نمى شناسيم.
پس از اين مقدمه، در جواب سؤال، عرض مى شود که اگر چه فلسفه وصحت وفايده غيبت به هر يک از دو نحو حاصل مى شود، واين جهات، که امر امام (عليه السلام) مخفى باشد وکسى او را نشناسد، ونتواند به ديگرى بشناساند يا متعرض ايشان گردد، وساير هدف ها ومقاصدى که در غيبت آن حضرت است، در هر حال حاصل است.
اما از جمع بين روايات وحکايات تشرف افراد به خدمت آن حضرت، واستفاده بعضى از آن روايات از بعضى ديگر، دانسته مى شود که به هر دو شکل وقوع دارد، بلکه گاهى در زمان واحد هر دو شکل واقع شده است، به طورى که يک نفر ايشان را ديده ونشناخته، وديگرى اصلا نديده است. چنانکه پيغمبر اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) را در بعضى وقايعى که به آن اشاره شد، عده اى مى ديدند وعده اى نمى ديدند.
خلاصه، در غيبت صغرى، بعضى مواقع که مکان آن حضرت معلوم بوده است، غيبت غالبا به غيبت شخص وجسم، بلکه در بعضى حکايات مکان ومنزل نيز بوده است واى بسا که بعضى از نايبان امام (عليه السلام) از مکان آن حضرت مطلع بوده اند ومى دانسته اند کجا تشريف دارند ولى با اين وجود در آن مکان ديده نمى شوند.
در غيبت کبرى هم امکان دارد که نسبت به اغلب واکثر موارد، غيبت جسم باشد ودر بعضى فرصت ها ومناسبتها وبعضى زمانها ومکانها، ونسبت به بعضى افراد، امکان رويت جسم حاصل باشد، چه آنکه در حال ديدن، آن حضرت را بشناسند (که به ندرت اتفاق مى افتد) يا اينکه بعد از تشرف وسعادت ديدار، ملتفت شوند، يا اصلا توجه پيدا نکنند.
گفتم که روى خوبت از من چرا نهان است؟
گفتا تو خود حجابى، ورنه رخم عيان است
مطلبى که توجه به آن مناسب مى باشد، اين است که غيبت جسم، بدون اعجاز وخرق عادت واقع نمى شود، اما غيبت به نام وعنوان وشناخته نشدن به طور عادى نيز واقع مى شود، هر چند در بعضى مواقع استمرار آن يا جلوگيرى از التفات اشخاص به استعلام وطلب معرفت، محتاج به خرق عادت وتصرف در نفوس است که خداوند قادر متعال براى تحقق اراده خود وحفظ ولى امر خود، تمام اسباب عادى وغير عادى آن را به توسط خود ولى، يا مستقيما هر طور که مصلحت باشد فراهم مى سازد.
http://eitaa.com/joinchat/4034986085C7a82d98680