بقایای ساختمان بدهد؟ یا سیلِ آلمان بتواند مرکل را به لکنت بیاندازد؟ یا تظاهرات دو ساله در پاریس به عنوان یک مناسک هفتگی درآید؟ یا سران سعودی و اماراتی که آروغ نفتی میزدند و میخواستند یک هفتهای کلک یمنِ پاپتی را بکنند، 5 سال است که در گِل مانده و به دنبال میانجی میگردند؟ و همه اینها که گفتیم، هست و میبینیم و میشنویم و میخوانیم ولی مهم اینست که هنوز باورپذیری اینها برای عدهای که پای رسانههای جهان سلطه نشستهاند سنگین و ناممکن است. درست مثل آنها که به خاطر ارادتشان به فرعون، معجزات موسی را توجیه میکردند و نمیپذیرفتند تا آنجا که خدا جنازه فرعون را در مقابل ناباوران و شکاکان و مرعوبین و مجذوبین و مؤمنین به فرعون پهن میکند تا بفهمند. اگر بفهمند.1
چند هفتهای است که گرما طاقت قسمتهایی از جهان را به سر آورده است. در کانادا حدود 1000 نفر از گرما مردند. در آمریکا و اروپا و... و در ایران هم گرما به علاوه قطعی برق توسط بیتدبیرها در دو سه هفته پیش مردم را آزار داد. این واقعیتهای پیش روی ماست که جای ناراحتی دارد ولی جای انکار نه. آنچه مهم است نحوه انعکاس آن در رسانههای دشمن و حتی شوربختانه در برخی رسانههای داخلی است. به گونهای که کلافه گی مردم ما از گرما بدتر از مُردن هزار نفر در کانادا منعکس میشود. یا قطعی برق در ایران بیش از پیدا شدن چندین گورستان کودکان بیگناه و بومی در کانادای ملکه گفته میشود. یا آتش سوزی در مناطقی از جنگلهای ایران بیش از آتش سوزی هرساله جنگلهای کالیفرنیا و کشته شدن دهها شهروند آمریکایی منتشر میشود. قطعی آب خوزستان که باعث خجالت دولت بیتدبیر و مایه اعتذار همه ما ایرانیان از خوزستان عزیز است چنان با آب و تاب و گلآلودگی تشریح میشود که هرگز به دولت آلمان برای اجازه دادن ساخت خانه در مسیر رودخانه و مسیل پرداخته و انتقاد نمیشود.
در اینکه دولت تدبیر و امید که 8 سال عمر کشور را با « اگر و باید و برجام» تلف کرد و ایران را به زمین سوخته تبدیل کرد و تورم و آب و برق و گرانی و کم یابی و... میراث تاریخیاش شد شک نیست ولی نباید از بینظمی و بیسامانی و بیتدبیریهای جبهه مقابل هم غافل شد. نمیشود و نباید پذیرفت که سیل سال 98 ایران تنها از بیتدبیری مسئولان بوده و سیل اخیر اروپا گویای «تغییر آب و هوا در جهان». اگر جای ملامت باشد، مقامات اروپایی شایستهترند چراکه در اروپا بارندگی معمول و به صورت دائمی در سال صورت میگیرد و غافلگیر شدن معنا ندارد ولی سیل و بارندگی شدید در شیراز و لرستان و کرمان و برخی دیگر از شهرهای ایران به خاطر اقلیمی که دارند غیرمترقبه است. مردم سرپل ذهاب در زمین لرزه چند سال پیش غافلگیر شدند ولی غافلگیری مسئولان ژاپنی در زمین لرزه و آب لرزه پذیرفتنی نیست. نمونههای یک بام و دوهوای رسانهها بسیار است و مجال گفتن همه نیست ولی دانستن این نکتهها برای مردم شریفمان ضروری است که کار اصلی رسانههای سلطه در برابر ایران، جنگ روانی و دمیدن در مشکلات و ناامیدی است و به قول ضرب المثل چلو صافی به آفتابه میگه دو کُتو.2
حقیقتی که باید جستوجو کرد و یافت و دانست اینست که مشکلات و سختیها همیشه بوده و هست ولی آنچه مهم است منطقی بودن ماست. هرگز بهرمندی از مواهب خلقت و طبیعت نشانه حقانیت نیست و در مقابل، بهرمندی از نعمات، بدون اطاعت و شایستگی ممکن است نقمت و از نشانههای استدراج باشد. تعجب اینجاست رسانهها و سلبریتیهایی که به طعنه و متلک به مذهبیها، همیشه از بدی قضاوت کردن آدمها و زشتی اظهار نظر در مورد ظاهر دیگران سخن میگویند چرا وقتی به مقایسه کشورشان با کشورهای اروپایی و غیره میرسند خلاف گفته خود عمل میکنند و بهرمندی ظاهری آن کشورها را نشانه حقانیتشان میدانند؟ این خود تحقیری که متأسفانه ایران را مرکز نفرین جهان میدانست، در مورد حال و روز آمریکا و اروپا چه میگوید؟ چرا بین اندیشه و گفته و حقیقت اینها این همه بیتعادلی است؟ و چرا نمیتوانند از همه این اتفاقات به گذرا بودن خوشیها و ناخوشیها و مغتنم شمردن نعمات موجود و متوجه شدن به حقایق برسند؟
آیهای که در پیشانی این نوشته میدرخشد به این نکته مهم گوشزد میکند که برخورداری از نعمات خدا به تنهایی، نشانه حقانیت نیست و ظاهر بینان مراقب باشند که دین خود به دنیای دیگران نبازند و دچار خودکم بینی نشوند و بدانند که میزان حساب و کتاب آن دنیا به میزان بهرمندی از موهبات و نعمات این دنیا بستگی جدی دارد و اینها همه بستر آزمایش است. و رسانههای جهان سلطه در اصل مشاطه و بَندانداز مستکبریناند و وظیفهای جز بزک کردن و لاپوشانی آنها ندارند و در مقابل، تخریب و تحقیر و توهین مستضعفین و مؤمنین را با دروغ و اغراق و اجحاف بر عهده گرفتهاند. اینها اگر بیحیاتر شوند و بتوانند توجیه شبه علمی بسازند، عذاب قوم لوط و عاد و ثمود را هم به پای تغییرات آب و هوایی میگذارند و