نذرسیب🍎
پنج سال ونیم از ازدواجمان میگذشت
بلطف خدا و معرفی دوستانم تقریبا دوسال پیش با کانال شهیدبرزگر آشنا شدم.
۳بار چله عاشورا برداشتم و بالاخره دفعه چهارم بعد از ۶ماه و...
به آرزویم یعنی مادرشدن دست یافتم
شادی؛اضطراب وهیجان و...هر روز همراهم بود و تا اینکه در ماه هفتم بارداری درحین ظرف شستن سرم گیج رفت و نقش بر زمین شدم.
خوشبختانه همسرم منزل بود و فکر کرد که بخاطر وضعیتم فشارخونم به هم خورده درمانگاه رفتیم و بعداز گرفتن آزمایش بیمارستان ارجاع داده شدم.
دربیمارستان پزشک گفت
جنین شما ۸ساعت است که علائم حیاتی نداشته و باید کار سقط انجام شود.
نمیدانم چندساعت فریاد زدم؛ گریه کردم
آخر چطورممکن است؟
ازشدت عصبانیت گفتم:
تشخیصتان اشتباه هست؛ اما دوبیمارستان دیگر هم نظرشان همین بود؛ تازه وقت زیادی هم نداشتم عفونت در بدنم سرایت میکرد.
به ناچار خودرا برای لحظه تلخ جدایی از میوه دلم آماده کردم.
اما قبل رفتن گوشی موبایل را برداشتم
و تا توانستم به تصویرشهید برزگر شکایت کردم؛ حتی توهین کردم که؛بی معرفت این بود جواب توسلم..⁉️
تو درحقم برادری نکردی نامردی کردی و...
باچشمان خیس اشک به اتاق رفتم.
تاچندساعت بعدازسقط حوصله حرف زدن باکسی رانداشتم.
حوالی ظهر پزشک باچند پرستار دور تختم چرخی زدند پرسیدم چه شده؛
دکترگفت:
باید فورا برای عمل آماده شوی.
یعنی چه؟
فردای آن روز دوباره اتاق عمل...
دو روز بعد از عمل جراحی همسرم جریانی تعریف کرد که شرمنده شهیدشدم
اومیگفت :
توموری در مغزت درحال رشد بود که
اگر ماجرای سقط جنین نبود حتما تورا برای همیشه ازدست میدادم.
پزشکان از روی عکس وآزمایشها مشکوک شده و بااجازه من عمل برداشت تومور را انجام دادند.
گوشی موبایل را برداشتم وتامیتوانستم از شهیدعذرخواهی کردم؛
مطمئنم مرا بخشیده .
چون امسال دوباره مادرشدم ؛برادرشهیدم لطفا برای من و میوه دلم دعاکنید.
داداشم منو ببخش اگر دعای تو نبود معلوم نبود چه برسرم می آمد.
#شهداشرمنده ایم😢
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9474