یکی از رفقا وهم دانشگاهی هایش تعریف میکردکه بامحمدپینت بال می رفتیم به شوخی به شهید دهقان گفتم آقاهمه تیرهای این بازی های کامپیوتری به سرو کله من خورداوگفت اشکال ندارداداش چه چیزی بهتراز اینکه بی سرشهیدشوی خودم گلوله بارانش کرده بودم به شوخی گفتم چیزی نصیب تو نمی شود محمد همه تیرهایی ک نثارت کردم به سینه وپهلوهایت خوردوقتی پیکرش راآوردندونحوه شهادتش رافهمیدم نابودشدم باخودم فکردکردم اشتباه از من بودک گمان می کردم چیزی به تو نمی رسد .راوی سیدطه صالحیان.