‍ ‍ 💢🌟💢🌟💢 ❣ ‌❣ سیـــــره ے 💞 ابراهیم در عین حال ڪہ جوانے با ویژگۍ های منحصر بہ فرد بود، ڪارهایی مے ڪرد ڪہ براۍ ما عجیب بود. 💢 یڪبار وارد مسجد شدم، می خواستم بہ دستشویی بروم. دیدم دو نفر دیگر از زیرزمین برگشتند و گفتند: چاه دستشویی گرفته. برای نماز بہ خانہ می رویم. من هم می خواستم برگردم، همان موقع ابراهیم رسید. 💢 وقتی ماجرا را شنید ، آستینش را بالا زد و رفت توی زیرزمین. داخل محل دستشویی شد و در را بست❗️ یڪ ربع بعد در را باز ڪرد. چاه دستشویی را باز و همه جا را شستہ و تمیز ڪرده بود! بعد هم مشغول شستن دست خودش شد. ابراهیم در مقابل خدا براۍ خودش شخصیتی نمی دید. 💢 هر ڪاری می توانست، برای رضای خدا انجام می داد. خودش را در مقابل خدا ڪوچک می دید و افتادگی داشت. خدا هم در چشم مردم ، بہ او عظمت عجیبی داد.👌 💢 بہ قول شاعر: افتـادگے آمـوز اگر طالـب فیضـے ❣ 📕 ڪتاب سلام برابراهیم۲ 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124