.
بعد روز عاشورا
آب آوردند و به اهل بیت امام حسین ع دادند
همه امتناع میکردند از آب خوردن
خانم زینب اومد جلو آب نوشید و به همه فرمود که آب بخورید
رباب هم از اون آب خورد
بعد لحظاتی
خانم زینب دید رباب داره گریه میکنه
فرمود چی شده رباب ؟
گفت اون موقع که علی داشتم شیر نداشتم بهش بدم
اما آب که خوردم شیر دارم و الان که شیر دارم علی ندارم که بهش شیر بدم
الهی حرمله دستت قلم شه .....
.
.