بهار بینشاط/ بخشعلی قنبری
امسال دو عید آمده بود به سراغمان؛ عید نوروز و عید فطر اما حیف که این شادی مضاعف دیری نپایید و زخمی که بر تارک جنوبی ایران، بندرعباس خورد دلمان را خونین و اشکمان را به خون بدل ساخت. اما باید تاب آورد و باید با این جراحت عمیق ساخت و باید این بندر زخمی را از نو ساخت. آری همه دچار بهار بینشاط شدیم و همه سوگوار بندریم:
نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید
چه بینشاط بهاری که بیرخ تو رسید!
نشانِ داغِ دلِ ماست لالهای که شکفت
به سوگواریِ زلفِ تو این بنفشه دمید
به دورِ ما که همه خونِ دل به ساغرهاست
ز چشم ساقیِ غمگین که بوسه خواهد چید؟
چه جای من؟ که درین روزگارِ بیفریاد
ز دست جورِ تو ناهید بر فلک نالید (سایه) 7/2/1404
http://eitaa.com/bang_e_mana
http://telegram.me/bang_e_mana
sapp.ir/bang_e_mana
https://rubika.ir/noshenakht