📝 تأمل! 📖 گلستان سعدی | باب چهارم « بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. پسر را گفت: « نباید که این سخن با کسی در میان نهی. » گفت: « ای پدر، فرمان تراست، نگویم؛ ولکن خواهم مرا بر فایده‌ی این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست؟ » گفت : « تا مصیبت دو نشود، یکی نقصان مایه و دیگر، شماتت همسایه. » مگوی انده خویش با دشمنان که لاحول گویند شادی کنان »