(زندگینامه و سیره عملی شهید محمد بلباسی) خوابیدن محمد داستان خودش را داشت 🛌. از هفت سالگی باهم دوست بودیم . لااقل من در این سال ها ندیدم محمد برای خوابیدن تشک پهن کند🛏 یا جای خاصی بخوابد ؛ همیشه نشسته ، تیکه داده به دیوار یا صندلی👤 میخوابید . ‌برای آن هم وقت خاصی نمیگذاشت ، هر وقت که پیش می آمد میخوابید🍀 . خیلی اوقات با هم بودیم ، مثلا یکبار داشتیم با ماشین🚗 جایی می رفتیم و من با آب و تاب از چیزی حرف میزدم. یک لحظه سرم را برگرداندم دیدم محمد خوابیده🛌 است . الان که فکر میکنم چقدر آن لحظه عصبانی شدم😡 ، کاش میگذاشتم بیشتر بخوابد . گاهی هم در جلسات وسط یک بحث مهم ، می دیدم دارد چرت میزند . از این حالتش کلی عکس📸 می گرفتیم و بعد اذیتش می کردیم .😂 ادامه دارد.... @shahid_mohammad_belbasi