🌹بسم رب الشهدا🌹 شهيد مدافع حرم 🌸بعد نفسى عميق كشيد و گفت "بچه ها اگه با سرعت حركت كنيم و دو طرف جاده رو بگيريم و پر كنيم؛ هيچ كدوم از بچه هاى ما شهيد نمى شن. قبل از اومدن دشمن، بچه هاى گردان هاى ديگه ميان و با هم دست مى ديم، بعد دو طرف جاده رو مى بنديم و كار تموم مى شه. اگه به مشكل بخوريم شهيد مى ديم. اگه جلومون رو سد كردن و به ما تيراندازى كردن نبايد متوقف بشويم. بچه ها گروه گروه بايد از بغل بكشن كنار و حركت كنن. سكون يعنى شكست. اگه بايستيم رخنه مى كنن بين مون و كارى رو كه مى تونيم بدون شهيد انجام بديم بايد با چند شهيد به پايان برسونيم. 🌸با سرعت و دليرى و توكل به خدا ان شاءالله كار رو انجام بديم. حواسمون باشه كه نيتمون پيروزى نباشه؛ به خدا بگيد خدايا تو از ما راضى باش. اگه كار رو براى خدا انجام بديم پيروزى با ماست. من به خدايم اعتماد دارم. خدا مى گه اگه شما صد نفر باشيد من با هزار نفر شما رو پيروز مى كنم. يادتون باشه ما شيعه اميرالمؤمنين (ع) هستيم و شكست برامون معنا نداره ..." 🌸بعد با همان صداى گرم هميشگى اش گفت "بچه ها من از شما خواهش مى كنم بمونيد، هميشه از خدا خواستم نه به عنوان شهيد بلكه به عنوان گوسفند جلوى پاى بچه هاى فاطميون قربانى شم ان شاءالله همه ما شهيد مى شيم و توى رختخواب نمى ميريم كه رفتن جز شهادت برامون ننگه؛ ولى به حق فاطمه زهرا (س) موقعى كه خواستيم برسيم به كعبه و خونه خدا رو از دست وهابى ها بگيريم ان شاء الله اونجا شهيد بشيم. الان خونه خدا و قبر چند امام معصوم (س) ما دست وهابى هاست، شسصد هزار شيعه مظلوم توى بحرين مورد ظلم هستن و همه اميدشون به شماست. ما بايد روحيه داشته باشيم؛ تجربه كسب كنيم تا بتونيم بجنگيم. توى عمليات نبايد به راحتى شهيد بديم." ادامه دارد ... صفحه ١٤ ✍️ برگرفته از كتاب: ""؛ شهيد مصطفى صدرزاده انتشارات روايت فتح 🌹🌹🌹🍃🍃🕊🍃🍃🌹🌹🌹 @shahid_mostafasadrzadeh