『⛱⏰』 . . مدتے گذشت و همچنان ذهن جلیل در گیر بود تا اینکه یڪ روز به طور اتفاقے براے اولین بار به همراه یڪی از خانمهاے همسایه به بنیاد شهید رفتیم تا نام ڪوچه را به نام شهید قنبرے نام گذاری ڪنیم. در آنجا یادم به خوابـ🤔 جلیل افتاد و از مسئول فرهنگی بنیاد شهید پرسیدم آیا ما شهیدے به نام ڪریم پور داریم؟ گفتند : بله. مزار شهید در پشت بارگاه امامزاده حسنـ💚 (ع ) گوشه‌ے آخر صحن که یڪ پرچم سر مزارش گذاشتیم .  باورم نمے شد زیرا بارها آن گلزار را گشته بودیم. به محض رسیدن به خانه به جلیل زنگـ📞 زدم و ماجرا را برایش تعریف کردم. خیلی خوشحال شد . ظهر ڪه به خانه آمد  ناهار را خورد و به امامزاده حسن (ع) رفتیم. به مزار آن ڪه شهید رسیدیم جلیل ڪنار مزار نشست و شروع ڪرد به گریه کردن.. عڪسش را که دید آن خواب دوباره برایش تداعی شد  و رو به شهید گفت: آخر تو را پیدا ڪردم😍😢... 🌝| 🗣| •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈•