🔻مهم نیست که این تپه مال کی باشه، این مهمه که ما با هم دوست باشیم! ✍سرلشکر ارفع ، یکی از همراهان رضاخان در سفر به ترکیه بود. او در خاطراتش می‌گوید؛ 🔹من مسئول مذاکره برای تعیین مرز با ترکیه بودم، یه روز بحث‌مون با ترک‌ها خیلی بالا گرفت، مامور ترکی گفت : هرچی رضاشاه بگه ما قبول داریم من نقشه‌ها و کاغذهارو جمع کردم و یه‌ راست رفتم کاخ سلطنتی. 🔹شاه تا نقشه‌ها رو دیدن فرمودن : موضوع چیه؟ من شروع کردم به توضیح دادن که فلان تپه و فلان منطقه چه اهمیتی برامون داره و چرا مورد نیازمونه مدتی با حرارت حرف زدم ولی اعلی‌حضرت چیزی‌ نمی‌فرمودن. 🔸سرم رو که بلند کردم دیدم شاه با حالت خاصی بهم نگاه می‌کنن. فرمودن: «اختلاف ما با ترکیه به ضرر هر دو کشوره، مهم نیست که این تپه مال کی باشه، این مهمه که ما با هم دوست باشیم.» 🔹من شرمنده شدم، کاغذهامو جمع کردم و برگشتم وزارت امور خارجه، و خلاصه اینجوری‌ بود که آرارات کوچولو رو شوهر دادن به ترکیه!