آقــاسَـجّــادٌ
🍃🌹 #خاطره #راوی:برادر شهید محمد هر سال ظهر #تاسوعا 🌴 یادواره شهدای روستا را برگزار می کرد که در ظ
🍃🌹 شبی که به نیت داداش محمد در مسجد روستایمان دعای برگزار کردیم ، در خواب دیدم در کنار ساحل دریا هستیم و دختر سه ساله ام را در قایق جا گذاشته ام و نگرانم 😰 که محمد با موتور سیکلت و با لباس سبز سپاه آمد 💚 و گفت نگران نباش من سارا دخترت را می آورم ، ناگهان یادم افتاد و گفتم محمد تو که شهید🌹شده ای و دیدم روی اتیکت لباسش نوشته شده « » 🌷 ☆~~~~ مادرم موقع زایمان محمد 😊 در خواب دیده بود خدا به او پسری عطا میکند که مانند دایی اش به میرسد و چون محمد بچه آخر خانواده بود مادرم به رفت و آمدهایش بسیار توجه داشت. خود محمد هم همیشه به مادرم می گفت: " تو فقط خواهر شهید نیستی مادر شهید هم هستی" . 🌹🍃 🌸🍃 @shahid_sajad_zebarjady