بسم الله الرحمن الرحيم خاطرات سراسر عشق ، سردار شهيد كتاب : مهتاب خين قسمت:هشتم كردستان_٢ سردار جاف ، فئودال معروف پاوه، تسمه از گرده ي عشاير محروم كرد مناطق پاوه، نوسود ، جوانرود و ريجاب كشيده بود و احدي جرأت نداشت به او بگويد بالاي چشم شما ابرو است. ساواك و تفنگ ژاندارم هاي شاه را پشت سرش داشت. برادر همين اقا ؛يعني سالار جاف ، وكيل تحميلي رژيم شاه به مردم پاوه و مناطق اورامانات ، در مجلس شوراي ملي بود كه اول انقلاب ، دادگاه انقلاب اورا به جرم سرسپردگي به طاغوت و سوابق سياهش محاكمه كرد و محكوم به تيرباران شد و بعد سردار جاف به بهانه خونخواهي برادرش ، با دار ودسته مسلح او ريختند توي اورامانات ودر حق مردم طرفدار انقلاب و نواميس شان مرتكب چنان جنايات و فجايعي شدند كه بنده از بازگويي شان واقعا شرم دارم. يا شيخ عز الدين حسيني ، كه روز اول اسفند ٥٧ شخصا رهبري حمله به پادگان ارتش در شهر مهاباد را داشت ، از روز هفتم اذر سال ١٣٤٧ به فرمان شاه به امامت جمعه شهر ستان مهاباد منصوب شد و ارتباط تنگاتنگي با رئيس ساواك مهاباد داشت. اقاي شيخ عثمان نقشبندي را به محض پيروزي انقلاب ، خود جوانان هاي انقلابي در مريوان به خاطر سوابق سياه وابستگي اش به دربار پهلوي و همدستي با ساواك كردستان ، گرفتند و تحويل دادگاه انقلاب دادند منتها او را از زندان فراري دادند و اين شيخ شاه پرست ، يك شبه شد متحد شماره يك گروه مائوئيست افراطي كومه له و قطب عرفاني جنبش خلق كرد. پدر همين عبدالرحمن قاسملو سوسياليست ، بزرگترين فئودال استان كردستان بود كه طي بيست و پنج سال قبل انقلاب ، حاصل چپاول دسترنج زارعين محروم كرد را به فرانسه مي فرستاد تا رهبر حزب دمكرات كردستان ، ان پول ها را در عشرتكده هاي محلات پيگال و مون پارناس شهر پاريس ، صرف دفاع ازحقوق پايمال شده خلق كرد بكند.بله ؛ رهبران اصلي جنبش خلق كرد، كه به محض سرنگوني رژيم پهلوي ، درمناطق كرد نشين غرب كشور قيام مسلحانه به راه انداختند ، يك چنين سوابق مبارزاتي اي هم داشتند! ادامه دارد،، @Shahid_tahernia94