✍یکی از بچه ها می خواست سید را موقع نماز شب ببیند؛ برای همین شب ها راه می افتاد دنبالش تا موقع نماز از دور تماشایش کند. بعد از چند شب که دنبال سید رفت، گفت: دنبال سید می رفتم تا نماز شب خوندنش رو ببینم. دست هایش را بالا برده بود و پشت سر هم این دعا را می خواند «اللهم اجعل وفاتی قتلا فی سبیلک» و اشک تمام صورتش را پوشیده بود. سید آن قدر این دعا را تکرار کرد که من هم به گریه افتادم. داشتم از دیدن حالت سید گریه می کردم که یک مرتبه متوجه من شد و دید دارم نگاهش می کنم و اشک می ریزم. خیلی آرام بلند شد و بدون این که چیزی بگوید از آن جا دور شد. 📚منبع : کتاب سید پا برهنه 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊 💥روایتگری شهدا ┏━━━🕊🏴🕊━━━┓ 🏴 @shahidabad313 ┗━━━🏴🕊🏴━━━┛ 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊