#سیره_شهدا
به کوچکترین چیزهایی که ما توجه نداشتیم دقت می کرد. اسراف در زندگیش راه نداشت.
تا می توانست ، در هر شرایطی به مخلوقات خدا کمک می کرد .
از هر لحظه ی عمر خودش بهترین استفاده را می کرد.
یادم هست پشت باشگاه صدری ، دور هم نشسته بودیم. کنار ابراهیم ، یک تکه نان خشک شده افتاده بود.
نان را برداشت و گفت ،
ببین نعمت خدا رو چطور بی احترامی کردند؟!
نان خیلی سفت بود ، بعد یک تکه سنگ برداشت ، و همینطور که دور هم نشسته بودیم ، شروع به خُرد کردن نان نمود.
حسابی که ریز شد ، در محوطه باز انتهای کوچه پخش کرد! چند دقیقه بعد کبوتر ها آنجا جمع شدند.
پرنده ها مشغول خوردن غذایی شدند که ابراهیم برایشان مهیا نموده بود.....
#شهیدابراهیم_هادی
📕 سلام برابراهیم۲ ، ص۱۴۷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅
@shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊