‼️ گذاشت و رفت... ‼️ 💢 شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی) هی می‌رفت و می‌آمد. برای رفتن به خانه دو دل بود. یادش رفته بود نان بگیرد. بهش گفتم: «سهمیه امروز یه دونه نان و ماست پاکتیه، همینو بردار و برو.» 💢 گفت: «اینو دادن این جا بخورم، نمی‌دونم زنم می‌تونه بخوره یا نه.» گفتم: «این سهم توست. می‌تونی دور بریزی یا بخوری.» 💢 یکی دوبار رفت و آمد. آخر هم نان و ماست را گذاشت و رفت.... ❌ آهاى مسئولين‼️ ❌ آخرش گذاشت و رفت‼️ ❤️ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊