✫⇠(۲۰۴) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و چهارم:"وادادگان وادی عشق " 🍂سال 67 که قطعنامه ۵۹۸ از طرف حضرت امام(رضوان الله تعالی علیه)، پذیرفته شد، تصور اسرا این بود که به فاصله کوتاهی معاهدۀ صلح بین ایران و عراق امضا و اسرا انجام میشه. اما بر خلاف تصور ما و با سوء استفادۀ صدام از شرایط موجود و حمایت‌های مستقیم آمریکا و کشورهای اروپایی، عملیاتهای سنگینی در جبهه‌های غرب و جنوب انجام شد و نه تنها جنگ تموم نشد و تبادل اسرایی انجام نشد‌، بلکه آتیش جنگ از نو شعله ور شده بود و عراق موفق شد تعداد زیادی اسیر بگیره بطوری که در طول یکی دو ماه به اندازه کل هشت سال جنگ، عراق اسیر گرفت . 🔸️این تحولات به تدریج آزادی رو برای اسرا به یه رؤیای دست نیافتنی مبدل ساخته بود. خصوصاً این که ماه‌ها بعد از پایان عملیاتهای عراق و برقراری آتش‌بس، هیچ نشونه و شواهد مشخصی از اجرای مفاد قطعنامه ۵۹۸ دیده نمی‌شد و تبادل اسرایی در کار نبود. مجموعۀ این شرایط و ابهام کامل نسبت به آینده و نبودن کورسویی از امید برای بازگشتن به ایران، سبب شد منافقین دست بکار شده و با اعزام افراد قوی و سخنور به اردوگاهای مختلف و با تبلیغات دروغین و وعده‌های فریبنده، از اسرا دعوت کنن که به اونها پناهنده بشن تا شرایط اعزام اونها رو به کشورای اروپایی و اعطای پناهندگی و تهیۀ امکانات رفاهی و غیره فراهم بشه. طبیعی بود تو همچین شرایطی که بر حسب شرایط عادی، هیچ امیدی به آزادی وجود نداره، عده‌ای صرفا برای خلاصی از شرایط موجود، فریب این تبلیغات رو بخورن و پناهنده بشن! ● پروژه مشترک نفاق* یه روز یکی از بچه‌ها به من گفت فلانی، تعدادی از این افراد مسئله‌دار تو سه آسایشگاه کِش به دستشون بستن. قضیه چیه؟ منم نمی‌دونستم. قرار شد تحقیق بکنیم ببینیم هدف و منظور ازین کار چیه؟ بعد از تحقیقی که بچه‌ها کردن، مشخص شد، این کار با خط دهی امیر به منظور ایجاد هماهنگی بین کسانی که قرار بود به منافقین پناهنده بشن انجام می‌گرفت...    ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌