#آیتم‌معرفے‌ڪتاب📚 #خط‌تماس نویسنده👈محمدرضا بایرامی انتشارات👈 فاتحان رمان زیبا و رمزگونه‌ی «خط تماس» بر محوریت ٢ روز پایانی عمر گرانقدر شهید پر افتخار #احمدکاظمی می‌گذرد. نویسنده با توسل به روش‌های رفت و برگشت زمانی و روایتی غیرخطی از طریق ذهنِ شخصیت‌های فرعی، سعی دارد خوانندگان را به فصل‌هایی تماشایی از نقش برجسته آن شهید بزرگوار در دوران دفاع‌مقدس دعوت کند. 🌿 #برگی‌ازکتاب🔻 سردار نمی دانست حسن باقری این اطلاعات را از کجا می آورد، اما می دانست مو لای درز اطلاعات او نمی رود. حسن طوری از آرایش نظامی دشمن حرف می زد که انگار به دست خود، آن را چیده است. عصر و قبل از اینکه بادهای تنگ غروبی شروع بشود، دو ترکه، سوار موتور شده و همان طور که دربارهٔ حسن باقری حرف می زدند، به سوی تنگه می رفتند. ناگهان سردار در افق سمت سایت ۴چیزی دید و سرعتش را کم کرد. موتور از غرش افتاد. مهدی گفت: چرا وایستادی؟ سردار جواب نداد. جایی را نگاه می کرد. مهدی رد نگاه او را گرفت و دشتی را دید سرخ. سرخ سرخ! تا چشم کار می کرد. راه، راه هر روزه شان بود. قبلا آن را بارها و بارها دیده بودند اما سرخ ندیده بودند... #رسانه‌شهدایے‌معرفت‌ #پیشنهادمطالعه🙏 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊