شهـید عـلی آقـا عبـداللهـی
اخلاق شهید علی عابدینی تأثیر گرفته از عموی شهیدش علی اصغر عابدینی بود. در بسیاری از موارد از خانواده
از زبان مادر شهید🔷 16 سالم بود که خدا علی را به من داد. خیلی نگران سلامتی‌اش بودم و اینکه نکند هنگام زایمان اتفاقی برایش بیفتد. شاید چون سن کمی داشتم بر نگرانی‌ام افزوده می‌شد. یک ماه قبل از تولدش پهلو درد شدیدی داشتم، دکترهای زیادی رفتم و هر کدام چیزی می‌گفتند تا اینکه شبی آقای قد بلند کمر بسته‌ای را در عالم رویا دیدم که لباس سبزی به تن داشت، از من پرسید: «دخترم چرا ناراحتی؟» گفتم: «پهلو درد دارم.» گفت: «نگران نباش، بچه‌ات سالم است.» الحمدالله همین طور هم شد. علی بچۀ با محبت و دلسوزی بود. درسش را بدون اذیت کردن ما تمام کرد و بعد از دیپلم سال 85 وارد سپاه پاسداران شد. در خانواده پاسدار زیاد داشتیم از جمله برادرهای من و علی به خوبی با این فضا آشنا بود. خودم هم دوست داشتم پسرم سپاهی شود. او حین کار تحصیلات عالیه را هم شروع کرد و وارد دانشگاه شد. سال 88 پیشنهاد دادیم زن بگیرد، گفتیم الان درآمد برای ادارۀ یک زندگی داری و به سنی رسیدی که نیاز به هم‌صحبت داری. می‌خواستم قبل از اینکه شیطان او را از من بگیرد، خودم زمینۀ ازدواج را برای پسرم فراهم کنم. خواهر شوهرم همسر علی را معرفی کرد و یک روز با علی و خواهر شوهرم رفتیم منزل پدری عروسم. قبل از آن چند بار دیگر خواستگاری رفته بودیم اما در کل بچۀ سخت پسندی بود؛ مثلاً یک لباس را که می‌خواست بخرد از صبح که می‌رفت بازار تا غروب طول می‌کشید یکی را انتخاب کند، اما وقتی همسرش را دید، همان اول پسندید و خوشش آمد. هدیه به ارواح طیبه شهید صلوات🌼 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم کانال شهید علی آقا عبداللهی 👇 @shahidaghaabdoullahi ╰═━⊰🍃❤️✨❤️🍃⊱━═