مرا بپذیر این بنده روسیاه را. در این برهه  مسئولیت سنگینی  بر دوش  ماست و اگر نتوانیم از پسش برآئیم شرمنده و خجل باید بسوی خداوند و نبی اش و ولی اش برویم چرا که مقصریم. کلُّ یومٍ عاشورا و کلُّ  ارضٍ کربلا  و به قول سید مرتضی آوینی این یعنی اینکه  همه  ما  شب انتخابی داریم که به صف عاشورائیان بپیوندیم و یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم.ان شاءالله که یار و یاور امام زمانمان خواهیم بود. در پایان حرف دلی با خانواده  و دوستانم؛ مادر مهربان و عزیزم ازت  متشکرم  بخاطر زحمات زیادی  که  در حق من کشیدی  از کودکی با توجه  به بیماری  که داشتم با وضع مالی ضعیف  مرا اینگونه  محبّ امیرالمومنین  بار آوردی. مادرم شرمنده ام اگر نتوانستم زحمات بیشماری که در حق من کشیدی جبران نمایم. الحق که مادری را در حق من تمام کردی. پدر خوبم، شرمنده ام که از بچگی تا کنون اینگونه مرا  بزرگ کردی  و من نمی توانم  زحمات شما را جبران کنم، شرمنده ام از اینکه می بینم هنوز با این سن و سال مشغول کار برای حفظ آبروی خانواده هستی و من ... برادران خوبم؛ در حق برادر کوچکتان خیلی  زحمت کشیدید و حامی  خوبی برای  من  بودید.نمی دانم از زحماتی که برای شما درست کردم چگونه قدردانی نمایم. خودتان به بزرگواری خودتان اگر بدی از بنده دیده اید، ببخشید. خواهران مهربان و خوبم ، الحق که شما خواهران  خوبی برای من بودید و بخاطر تمام آزار و اذیت ها درخواست عفو و بخشش دارم. واما دوستانم؛ شماهایی که شاید بیشترین اوقات زندگی ام را با شما بوده ام،خدایا شکرت که چنین دوستانی به من عطا کرده ای و شماهایی که به حق سربازان  مخلص امام خامنه ای(مدظله العالی)هستید.در این شهر توریستی شماها به حق به وظایفتان آشنا هستید و در این مدت هم شما را اذیت کرده ام و در این مراسمات هم خیلی از شماها هم حضور داشتید. من این راهی را که می روم انتخاب نمودم  و همه شما گواه هستید که بنده پیگیر این  راه بودم  و شما در این راه  کمک کننده بنده بودید و از تمامی شما معذرت می خواهم  که رفیق نیمه  راه  بودم و رفاقت را در حق شما تمام نکرده ام و ملتمسانه از شما تقاضای عفو را دارم. مرا ببخشید،بسیار برایم دعا کنید و در روضه های ارباب و مجالس عزاداری اهل بیت مرا فراموش نکنید. در پایان؛خوش ندارم این شادمانی را با لباسهای سیاه و غمگین ببینم،غم اگر هست برای بی بی جان حضرت زینب کبری(س) هست،برای اربابمان اباعبدالله الحسین(ع)است و اگر دلتان گرفته  روضه ایشان را بخوانید که منم دلم برای روضه ارباب و خانم جان تنگ است. پدر و مادر عزیزم سرتان را نزد ارباب و بی بی بالا بگیرید.من و تمامی دوستداران به فدای  یک نگاه ارباب.اینجوری تازه شما یک مقداری شبیه اهل بیت شدید. " مردم این زمانه  ما را سرکوب  می کنند  که  کجا می روید  و برای  چه  کسی می جنگید؟ اما آنان غافلند  که  ما  خود  نمی رویم، گویی ما را صدا می زنند، قلبمان پایمان را به حرکت وا می دارد، جز اینکه دختر علی(ع) و سه ساله امام حسین(ع) بر روی اسم ما  مهر  شهادت  زده اند، من  جوابی  جز این ندارم  که خون  ما رنگین تر از قاسم  و علی اکبر حسین علیه السلام نیست." پنج شنبه 94/10/3                                          و من الله توفیق ساعت 2:39 بامداد                                                    العبدالحقیر علی جمشیدی(حسن فاطمی)