هدایت شده از Mester_Talabe
دیر زمانی‌ست، ز بارگاه تو محرومم؛ بس که این من، شده درگیر گناه. بارها خواسته‌ام، بار دگر می‌خواهم؛ شَوَد افتد نظرت بر منِ پر آه. نگذاشت گناه، سوز و حالی برایم؛ مانده برایم یک امید، ز سوی تو یک نگاه. در نهایت آمدم تا بگویم: توبهٔ کردم؛ هموار گردد یقیناً با توبه، راه