دیر زمانیست، ز بارگاه تو محرومم؛
بس که این من، شده درگیر گناه.
بارها خواستهام، بار دگر میخواهم؛
شَوَد افتد نظرت بر منِ پر آه.
نگذاشت گناه، سوز و حالی برایم؛
مانده برایم یک امید، ز سوی تو یک نگاه.
در نهایت آمدم تا بگویم: توبهٔ کردم؛
هموار گردد یقیناً با توبه، راه