شهید محمد مشایخی در وصف مادر خود این گونه می گوید: مادر مهربان، فدای شیرت و فدای دستهای شکافته ات مادر، فراموشم نمی‌شود که چقدر گرسنگی خوردی و ستم کشیدی و به یاد خدا بودی و از رودخانه شور هیزم جمع می کردی با اینکه حامله بودی هیزم ها را به کوله ات می بستی و از ده به شهر می بردی. با پای برهنه در کوچه ها می چرخیدی و می فروختی که قوتی برای ما تهیه کنی. مادر، محمد به قربان آن پاهای برهنه ات که زمین داغ آنها را می سوخت تا از عذاب آخرت در امان باشیم. @shahidan_kerman