✍آنها معلم بودند و عاشق عاشق یاد دادن و یاد گرفتن و این صفات در وجود آنها موج می زد عکس ماندگار معلم شهید گرانقدر مجاهد و قهرمان کشتی استان کرمان سردار شهید حاج محمد میرزابیگی در کلاس درس...
🔹بخشی از کتاب حاج محمد اولین روزی که به مدرسه رفتم سال ۱۳۶۴ بود هشت سال داشتم و نابینای مطلق بودم آن زمان هیچ مدرسه ای برای کودکان استثنایی در روستای نبود در شهر هم مدرسهای تازه تأسیس شده بود و ما خبر نداشتیم یکی از معلم های روستا به پدرم گفته بود مدرسه کودکان استثنایی در شهر باز شده که به کودکان نابینا هم آموزش می دهند.
🔸وقتی فهمیدم مدرسه ای مخصوص کودکان استثنایی باز شده و تازه کودکان نابینا را هم آموزش می دهند باورم نمی شد هیچکس باورش نمی شد چنین مدرسه ای باشد...
🔹در مدرسه علاوه بر دانش آموزان نابینا و ناشنوا کودکان کم توان ذهنی هم بودند کار کردن و توضیح دادن یک کار اشتباه برای کودکان کم توان ذهنی کار خیلی سختی بود ولی آقای میرزابیگی همیشه با صبر و حوصله و مهربانی با بچه ها برخورد میکرد و با ملایمت کار اشتباه آنها را توضیح می داد.
🔸آن زمان خیلی از مدیرها و معلم ها بچه ها را کتک میزدند دانشآموزان هم از ترسشان کار بدی نمی کردند اما ایشان به هیچ وجه تنبیه نمی کرد همیشه با تشویق و جایزه بچه ها را جذب می کرد آن هم بچههای استثنایی را...
#شهید_محمد_میرزابیگی@shahidan_kerman