#شهدای_محلمون_را_بهتر_بشناسیم
#طلبه_شهيد_مهدی_پورهاشم
در سال 1349 آنگاه كه نبض سرخ انقلابي عظيم در سايه سار مهر گستر پير خمين، به آرامي ميتپيد و عرصة وسيع ايران زمين را به سوي يكپارچگي ميكشاند در «كله بست» بابلسر كودكي پا به عرصه گيتي نهاد تا ياوري از ياوران رهبر گردد و در مقابله با هجوم ددمنشانه استكبار ياريش نمايد.
نام او را مهدي نهادند تا عشق و علاقة خانواده، به يوسف فاطمه (س) بيش از پيش عيان گردد. مهدي دوران پرمخاطره كودكي را در آغوش گرم خانواده و در محل تولدش به پايان رسانید.
پس از چندي راهي دبستان شد و نزد آموزگاران دلسوز و با محبت، الفباي علم و معرفت آموخت. 8 ساله بود كه طنين «الله اكبر» انقلابيون در گوشت و خونش اثر كرد و او نيز به همراه ديگران، طعم شيرين پيروزي را با تمام وجود احساس كرد و از همان كودكي روحش با اسلام و انقلاب عجين شد.
اوائل دوران راهنمايي، چشمة دلش لبريز از عشق و علاقه به روحانيت شد و در پاسخ به نداي حقيقتجوي درونش دست از علايق دنيوي كشيده و راهي حوزه علميه شد. مهدي نيك ميدانست كه تاريكنشينان حجرههاي نمناك، بر هزاران كاخ نشين عرصة ريا برتري دارند و هماي سعادت بر شانة كسي است كه دل در گرو جهان مادّي نبسته و راه وصال در پيش گيرد. به حوزه علميه رستمكلاي بهشهر رفت و از محضر خوبان روزگار بهرهها برد و از چشمة فيض قال الباقر(ع) و قال الصادق(ع) جرعهها بنوشيد. مدرسه عترت، ريزش دلانگيز بلورهاي اشك بر گونههاي مهدي، در نماز نيمه شبش را از ياد نخواهد برد. او شيفته اهل بيت(ع) بود