گفتم : بی خودی اصرار نکن .. بی سیم چی لازم دارم ولی تو رو نمی برم هم سنت کمه ؛ هم برادرت شهید شده .. هیچی نگفت ... از من حساب میبرد .. کمی هم میترسید، دستش رو گذاشت روی کاپوت تویوتا و گفت : باشه .. نمیام ! ولی روز قیامت شکایتت رو به فاطمه زهرا میکنم .. ببینم میتونی جواب بدی ؟ توی عملیات دنبالش میگشتم .. به بچه ها گفتم کجاست ؟ گفتن نمی دونیم ! نیست به شوخی گفتم : نگفتم بچه است ! گم میشه ! حالا باید کلی دنبالش بگردیم تا پیداش کنیم بعد عملیات داشتیم شهدا رو جمع میکردیم . اکثرا با یک گلوله یا ترکش ریز شهید شده بودن یکی هم بود که ترکش کل سر رو برده بود ... برش گرداندم ... پشت لباسش رو دیدم نوشته بود:"جگر شیر نداری سفر عشق مرو 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷