🇮🇷🇮🇷 مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷 ✒قسمت شصت و سوم فصل ششم برادران خوش‌زخم (۱) صدای اذان می‌آمد رفتم مسجد محل بعد از نماز بچه‌های پایگاه بسیج، دورم جمع شدند من از آنها در مورد بمباران نماز جمعه همدان پرسیدم و آنها از عملیات رمضان مسجد پاتوق بچه ها بود تعدادشان حدود ۵۰ نفر که شاید ۴-۵ نفر فقط پایشان به جبهه باز شده بود تمام تلاش من ترغیب و تشویق بقیه برای آمدن به جبهه بود به خانه رفتم مادرم، طبق معمول اولین کسی بود که به استقبالم آمد از اینکه بعد از یک هفته برگشته بودم کمی تعجب کرد او از عملیات رمضان چیزی نمی‌دانست بلافاصله یک دست لباس تازه برایم آورد املت پر ملاتی درست کرد که خیلی چسبید دم غروب، راهی پایگاه بسیج شدم بعد از نماز، شرح مفصلی از عملیات رمضان دادم گفتم بعد از حمله‌ی‌خرمشهر، اگر نیرو می‌رسید ما تا بصره می‌رفتیم فاصله افتادن میان این دو عملیات، مهلت سازماندهی، تجهیز و ایجاد موانع مستحکم را به عراقی ها داد باید خلأ شهدا را آن گونه که امام فرمود پر کنید یک هفته در همدان با رفتن به پایگاه بسیج و سرزدن به سپاه گذشت شنیدم در غرب خبرهایی است بعد از فرار عراق از قصرشیرین جبهه‌ای در همان‌جا به سمت مرز خسروی تشکیل شده است جبهه‌ای به نام؛ "محور شهید حبیب مظاهری" اسم حبیب هوایی‌ام کرد هوای حبیب از سرم خارج نمی‌شد انگار روبروی من ایستاده و می‌گوید: "برادر خوش‌لفظ! بیا. من هستم. من همه جا با تو هستم! تو فقط بیا!" رفتم منزل بی‌خبر از اینکه این‌بار برادر کوچکم جعفر، زودتر شال و کلاه کرده و به جبهه رفته است ساکم را برداشتم مادرم پرسید: "باز کجا می‌خواهی بروی؟" گفتم: "دیدی که دفعه قبل خیلی زود برگشتم!" حرفی نزد از رفتن برادر کوچکترم جعفر،، هم چیزی نگفت به سپاه رفتم با کاظم بادپا و سعید خوش‌خاضع عازم سرپل‌ذهاب شدم سرپل‌ذهاب حکم پشت جبهه را داشت ماشین‌های ارتشی و سپاهی به سمت قصرشیرین می‌رفتند تا قصر شیرین وسیله ای پیدا کردیم و رفتیم از آنجا به جبهه ای که به نام حبیب نامگذاری شده بود آنجا شنیدم که بچه‌های همدان غیر از این محور مقر تازه‌ای در نزدیکی قصر شیرین دارند اما جبهه آنجا بود برای ما شده بود معما! بالاخره آنجا بمانیم یا برگردیم به قصرشیرین فکر می‌کردیم که بچه‌ها برای عملیات در آنجا سازماندهی می‌شوند من گفتم: "برای من تمام این سنگرها پر از حبیب مظاهری است! من همین‌جا می‌مانم!" بادپا گفت: "اینجا بوی عملیات نمی‌آید!" ◀️ ادامه دارد ... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷