☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥 قسمت شصت و دوم : خمس
✔️راوی : مصطفی صفار هرندی
🔸از علمایي كه ابراهيم به او ارادت خاصي داشت مرحوم حاج آقا هرندي بود.
اين عالم بزرگوار غير از ساعات نماز مشغول شغل پارچه فروشي بود.
اواخر تابستان 1361 بود. به همراه ابراهيم خدمت حاج آقا رفتيم. مقداري پارچه به اندازه دو دست پيراهن گرفت.
🔸هفته بعد موقع نماز ديدم كه ابراهيم آمده مسجد و رفت پيش حاج آقا.
من هم رفتم ببينم چي شده. ابراهيم مشغول حساب سال بود و خمس اموالش را حساب ميكرد!
خنده ام گرفت!
او براي خودش چيزي نگه نميداشت. هر چه داشت خرج ديگران میكرد.
پس ميخواهد خمس چه چيزي را حساب كند؟!
حاج آقا حساب سال را انجام داد. گفت 400 تومان خمس شما ميشود.
🔸بعد ادامه داد:
من با اجازه اي كه از آقايان مراجع دارم و با شناختي كه از شما دارم آن را ميبخشم.
اما ابراهيم اصرار داشت كه اين واجب ديني را پرداخت كند. بالاخره خمس را پرداخت.
كار ابراهيم مرا به ياد حديثي از امام صادق (علیه السلام) انداخت كه ميفرمايد:
«كسي كه حق خداوند (مانند خمس) را نپردازد دو برابر آن را در راه باطل صرف خواهد كرد.» (آثارالصادقين، ج 5، ص 466)
بعد از نماز با ابراهيم به مغازه حاج آقا رفتيم. به حاجي گفت: دو تا پارچه پيراهني مثل دفعه قبل ميخوام.
🔸حاجي با تعجب نگاهي كرد وگفت: پسرم، تو تازه از من پارچه گرفتي.
اینها پارچه دولتيه، ما اجازه نداريم بيش از اندازه به كسي پارچه بدهيم.
ابراهيم چيزي نگفت، ولي من قضيه را ميدانستم و گفتم: حاج آقا، اين آقا ابراهيم پيراهن هاي قبلي را انفاق كرده!
بعضي از بچه هاي زورخانه هستند كه لباس آستين كوتاه ميپوشند يا وضع مالي شان خوب نيست. ابراهيم براي همين پيراهن را به آنها ميبخشد!
حاجي در حالي كه با تعجب به حرف هاي من گوش ميكرد، نگاه عميقي به صورت ابراهيم انداخت وگفت:
اين دفعه براي خودت پارچه را میبُرم، حق نداري به كسي ببخشي. هركسي كه خواست بفرستش اينجا.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi