در يكی از عملياتها، چشمان محمد به شدت آسيب ديد و او به بيمارستان انتقال يافت. پس از معاينات دقيق و معالجات متعدد، پزشكان اظهار كردند كه چشمان او بيناییاش را از دست داده و كاری از كسی ساخته نيست.
اين سخن غمی سنگين بر دل محمد نشاند. نه از آن جهت كه ديگر چيزی نمیبيند، بلكه دوری از جبهه و بسيجيان غصه دارش كرده بود.
چند روز بعد از تشخيص پزشكان، دوباره به بيمارستان بازگشت و با اصرار آنان را راضی نمود تا چشمانش را عمل كنند. میگفت: «شما با رمز يا فاطمة الزهرا (س) جراحی را شروع كنيد. بقيهاش با ...»
پس از عمل هنگاميکه پانسمان چشمانش را باز میکردند او در ميان بسيجیها(دوستان) از مهربانی کسی سخن میگفت که....
سردار شهید محمد اسلامینسب
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi