وقتی به خلافت رسید، چند ماهی که گذشت خودش رو عزل کرد و روزی که میخواست خودشو عزل کنه رفت رو منبر بعد چند دیقه سکوت شروع کرد به حمد و ستایش خدا ولی خیلیی طولانی ... خلاف بقیه روزا که حرف میزد دیگه همه فهمیدن معاویه قراره حرف مهمی بزنه به قول معروف یه دردی داره ‌‌‌...