🌴سیلی سرباز بر صورت شهید بروجردی
🌷در دفتر فرماندهی سر و صدا به حدی رسید که فرمانده سپاه منطقه هفت از اتاقش بیرون آمد و جویای قضیه شد.
🌷مسئول دفتر گفت: این سرباز تازه از مرخصی برگشته ولی دوباره تقاضای مرخصی داره.
🌷فرمانده گفت: خب! پسر جان تو تازه از مرخصی آمدی نمیشه دوباره بری.
🌷یک دفعه سرباز جلو آمد و سیلی محکمی نثار شهید بروجردی کرد. در کمال تعجب دیدم شهید بروجردی خندید و آن طرف صورتش را برد جلو و گفت: دست سنگینی داری پسر! یکی هم این طرف بزن تا میزان بشه.
🌷بعد هم او را برد داخل اتاق. صورتش را بوسید و گفت: ببخشید، نمیدانستم این قدر ضروری است. میگم سه روز برات مرخصی بنویسند.
🌷سرباز خشکش زده بود و وقتی مسئول دفتر خواست مرخصیش را با کارگزینی هماهنگ کند گوشی را از دستش گرفت و گفت: برای کی میخوای مرخصی بنویسی؟ برای من؟ نمیخواد. من لیاقتش را ندارم.
🌷بعد هم با گریه بیرون رفت. بعدها شنیدم آن سرباز راننده و محافظ شهید بروجردی شده؛ یازده ماه بعد هم به شهادت رسید. آخرش هم به مرخصی نرفت.
╭━⊰•❀🌷🍃🌹🍃🌷❀•⊱━╮
@shahidgomnampardisan
╰━⊰•❀🌷🍃🌹🍃🌷❀•⊱━╯