~๑• ◍⃟🕯🏴•๑~
•|وقایعࢪۅزدوازدهممحࢪمساݪ۶۱هجرۍ
🛑 عمر بن سعد سر امام حسین ع را به خولی ابن یزید اصبحی و حمید بن مسلم سپرد تا زودتر از کاروان اسرا و مابقی سرها به کوفه و نزد عبیدالله ببرند.خولی شبانگاه روز یازدهم و در برخی منابع روز دوازدهم به کوفه رسید و چون قصر بسته بود، سر را به خانه برد و آن را زیر تشتی قرار داد.
در کتاب مقتل الحسین(ع) به مخفی کردن سر امام حسین(ع) در تنور، ساطع شدن نوری از تنور و گریه و شیون گروهی از زنان برای امام حسین(ع) اشاره شده است.
🛑خولی به همسر خود گفت:«من برای تو چیزی آوردهام که برای همیشه ما را بینیاز خواهد کرد. این سر حسین است که در خانه تو است. همسرش گفت: وای بر تو مردم سیم و زر آوردهاند و تو سر فرزند رسول الله(ص) را آوردی. به خدا سوگند هرگز من و تو در یک خانه زندگی نخواهیم کرد.»
🛑عمر ابن سعد دستور داده بود تا شهر از همه سو در محاصره و مراقبت شدید نگهبانان و ماموران باشد. مردم از هم می پرسیدند: شما از اسیران کدام سرزمین و قبیله اید؟ و پاسخ می شنیدند: ما اسیران آل محمد هستیم.
❇️ڪاروان اسراے ڪربلا روز دوازدهم وارد کوفه شدند.
🛑به دستور عبیدالله اسرا و سرها را در میان بازارها و میدان ها چرخاندند. شهر به دو گروه تقسیم شده بود، گروهی می گریستند و گروهی می خندیدند و شادی می کردند.
❇️دراین هنگام ام کلثوم.خواهر حضرت زینب. فریاد زد: ای مردم کوفه آیا شرم نمی کنید از خدا و رسولش که به حرم پیامبر نگاه می کنید؟
در این هنگام مردم نان و خرما و گردو می آوردند تا بین اسیران تقسیم کنند. ام کلثوم و حضرت زینب آنها را از دست بچه ها می گرفتند و دور می انداختند. ام کلثوم با صدایی گریه آلود می گفت: ای اهل کوفه، صدقه بر ما حرام است... و مردم با شنیدن این سخن می گریستند. آنگاه می گفت: مردان شما عزیزان ما را می کشند و زنانشان بر ما گریه می کنند!
❇️امام سجاد(ع) که در تب می سوخت و به زنجیر بسته بود، وقتی گریه های مردم را دید فرمود: اگر این جماعت بر ما می گریند، پس چه کسانی ما را کشته اند؟
❇️زینب درنگ کوتاهی کرد و آنگاه چونان آذرخشی که در شب تار فرود آید و بدرخشد، بر قلب های تاریک و جان های خفته فریاد کشید که:
«ای مردم کوفه، ای مردمان حیله گر و خیانت کار !
گریه می کنید ؟؟
اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد.
🛑عبـیدالله بن زیـاد، بـا برگزاری مجلس باشکوهی، اذن عمومی داد تا مردم در مجلسش حاضر شوند. آن گاه سر مقدس امام حسین(علیه السلام) را مقابل او گذاشتند و او به آن نگاه و تبسم مینمود و با چوبی که در دست داشت جسارت میکرد.در این هنگام زید بن ارقم برخاست و در حالیکه میگریست، فریاد زد: «چوبت را از لب و دندان حسین(علیه السلام) بردار که من با چشم خود دیدم رسول خدا(صلی الله علیه و اله) لبان مبارک خویش را بر همین لب و دهان گذارده بود!»
🛑ابن زیاد ملعون به او گفت: «اگر پیرمردی سالخورده نبودی و عقل خود را از دست نداده بودی، گردنت را میزدم!» پس در این هنگام زید از جا برخاست و روانه خانهاش شد.
❇️زمین پاک کربلا، سه روز مهمان پاک ترین بدن ها بود.برخی منابع پایان روز دوازدهم و برخی روز سیزدهم را روز دفن شهدا توسط قبیله بنی اسد میدانند.
بزرگ قبیله گفت: کسی این اجساد را نمی شناسد، چون سر در بدن ندارند و اگر کسی بعدها بپرسد چه پاسخ خواهیم داد؟
در این هنگام از دور سواری پیدا شد.
ابتدا پیکر مطهر اباعبدالله الحسین ع را دفن کرد
و با انگشت مبارک روی قبر نوشتند:
"هذا قبر الحسین ابن علی ابن ابیطالب علیه السلام الذی قتلوه عطشانا غریبا"
آن فرد پس از دفن همه شهدا،سوار اسب شد تا برود. بنی اسد می گویند دور او حلقه زدیم تا قبور را معرفی کند. خودش فرمود: قبر حسین(ع) را که دانستید.
گودال اولی اهل بیت او یعنی جوانان هاشمی هستند و نزدیک تر از همه علی اکبر است.
حفره دوم قبور اصحاب او و قبر جدا، علمدارش، حبیب بن مظاهر. قهرمان افتاده در کنار علقمه، عباس ابن امیرالمومنین است و آن دو جسد، فرزندان امیرالمومنین.
اگر کسی پرسید او را آگاه کنید.
بنی اسد گفتند: تو را قسم می دهیم به آن جسد مبارکی که تنها دفن کردی خود را معرفی کن.
فرمود: من امام شما علی بن الحسین هستم ... و بعد از نظر ناپدید شد.
منابع:↓
۱.مقتل الحسين مقرّم؛ص۳۲۰، ارشاد مفيد؛۴۷۱.
۲.بحارالانوار؛ ج۴۸؛ص۲۷۰.
۳.ملهوف( لهوف)؛ص۱۸۹-۱۹۲.
۴.بحارالانوار؛ ج۴۶؛ ص۱۵۱؛ح۱۱.
#مناسبتی
🇮🇷 |
#مرد_میدان |
#حاج_قاسم
𖦹----•••❀•☕️ 🔗 •❀•••----𖦹
ʝơıŋ➘|
@haaj_gasem313
𖦹----•••❀•☕️🔗 •❀•••----𖦹