🔸 ارسالی مخاطبین
سلام
قم زندگی میکنم برای مراسم دفن شهید نتونستم برم مریض بودم شدید دلم میخواست تو مراسمشون باشم
دو روز بعد مراسم که رفتم
چون اون مدت شرایط روحی خوبی نداشتم هر روز پاتوقم شده بود مزار شهید هر روز میرفتم اروم میشدم روزی دو سه بار اولین بار بود با یه شهید اینجور انس میگرفتم بطور ناخوداگاه هرکاری میکردم به نیت این شهید انجام میدادم
خیلی دلم میخواست مادرشونو ببینم به شهید گفتم کاش میشد مادرتونو ببینم رفتم حرم و مادرشون اونجا بود چون مردم دورشون بودن دلم نیومد برم نزدیک هرکس میرفت جلو گریه میکرد اشک مادرشونم در میاورد از دور حسرت خوردم
ولی انقدری جور شد که مادرشونو خصوصی ببینم و خیلی بیشتر کنارشون باشم
خیلی این مدت با توسل به این شهید برنامه های زندگیمو جلو انداختم 🙂
#شهید_حسن_مختارزاده
ڪانال "شهیدحسنمختارزاده"
•🌱•
[
https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]