فرمانده پایگاه تازه عوض شده بود و خیلی از رضا شناخت نداشت و یکی دیگر را برای خود دستیار قرار داد و خیلی با رضا جور نبود ،بچه ها به رضا گفتند ،رضا چرا چیزی
نمی گویید ،و اعتراض نمی کنی ، من هم به رضا دلداری دادم که فرمانده از شما شناخت ندارد اگر بشناسد وضعیت تغییر می کند
رضا گفت من یک سرباز هستم و هر چی برایم دستور بدهند آن را انجام خواهم داد،اگر بگویند برو در دژبانی اول نگهبانی بده من اطاعت
می کنم ،بعد از چند مدت فرمانده خصوصیات اخلاقی و شخصیتی او را شناخت وتمامی مشاوره هایش را از رضا می گرفت
ابراهیم ع
https://eitaa.com/shahidjannesarhoseyni