شهید جمهور
🌹 خاکریز خاطرات 🎤 خاطره‌ای از سردار حاج احمد فتوحی فرمانده‌ی گردان تبوك تیپ ۱۷ قم از عملیات فتح‌المبین: 🔆《صبح روز هفتم فروردین به همراه رزمندگان گردان روی ارتفاعات سایت رادار مستقر بودیم؛ در دشت چنانه تا تپه‌های دوسلك و ارتفاعات برقازه غوغایی بود. سربازان عراقی تجهیزات و امکانات خود را رها کرده و بی هدف و سردرگم به این طرف و آن طرف می‌رفتند. من با وانت تویوتا خود را به نزديك آنها رساندم و يك خودروی جیپ عراقی را که سالم و روشن در کنار جاده رها شده بود دیدم، خودم تنها سوار جیپ شدم و به راننده تویوتا گفتم که به مقر گردان برگردد. حدود يك کیلومتر جلوتر رفتم و به يك مقر عراقی رسیدم. سربازان عراقی آنجا وحشت زده و پراکنده بودند؛ با مشاهده خودروی فرماندهی، به تصور اینکه فرمانده‌ی خودشان آمده به سرعت دور ماشین حلقه زدند. من هم که فقط يك دوربین و يك قطب نما همراه داشتم مانده بودم چه کار کنم. ناگهان فانسخه‌ای که در داشبورد ماشین بود نظرم را جلب کرد، سریع آن را برداشتم و با سلاح کلت که روی آن بسته شده بود يك تیر هوایی شلیک کردم. عراقی‌ها که تازه متوجه اشتباه خود شده بودند و مرا با لباس سبز سپاه دیدند، همگی به عنوان تسلیم دست‌های خود را بالا بردند و يك ستون بزرگ اسیر تشکیل شد. من هم فقط با اشاره دست آنها را به سمت خط خودمان هدایت کردم.》 📚 منبع: کتاب نبردهای انقلابی، جلد اول (۱۳۶۰ - ۱۳۶۱)، چزابه تا زید[کارنامه‌ی عملیاتی لشکر ۱۷علی‌بن‌ابی‌طالب"علیه‌السلام"] ‏ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sardaraneashgh