مجموعه
#روایت_ناب
راوی
#حاج_یوسف_غلامی
#روایت_نوزدهم
وقتی پیکر مطهر
#شهید_مصطفی_شعبانی را بعد از 90 روز آوردند ، بعد از تشییع و خاک سپاری، روز بعد به زیارت خانواده اش رفتیم ...
مادر شهید شعبانی گفت؛ شب دفن شهیدمصطفی، همون شب اول قبر ، مصطفی را درخواب دیدم، ولی دیدم مصطفی خیلی ناراحت و گریان است! هی می گوید مادر چرا این کار را کردی؟ چرا مرا بی فیض کردی؟!
گفتم مادر چی شده چکارکردم اینجور گریه می کنی؟! گفت مادرجان شهدای گمنام را خود
#حضرت_ولیعصر عج تشییع می کند و نماز می خواند و با دست امام زمان شهدا دفن می شوند ، مادرنوبت من که شد حضرت ولیعصرعج گفتند مصطفی شعبانی را به مادرش برگردانید ! دامن حضرت را گرفتم که مرا از این فیض محروم نکنند ، امام عصرعج فرمودند: مصطفی مادرت 90 شب تا صبح مرا به پهلوی شکسته مادرم
#حضرت_زهرا س قسم داد ... مصطفی جان من به مادرت وعده کردم برگرد... مادر مرا از فیض بزرگ محروم کردی ...
#یازهرا...
@khaimahShuhada