همسر شهید : محمد آقا با برادرم دوست بود و با هم هیئت میرفتند . خانواده ایشون چند باری منو دیده بودن خیلی تمایل داشتند وصلتی صورت بگیره . اما چون فاصله سنی ‌من و محمد آقا زیاد بود قبول نمی‌کردم من متولد مرداد ۶۷ و محمد آقا شهریور۵۶بود . محمد آقا تو سفری که به کربلا داشت در حرم حضرت عباس (ع) متوسل به این بزرگوار شده و از ایشون همسر مؤمن و محب اهل‌بیت (ع) را میخواد . همزمان با این موضوع برادرم یک بار دیگه این موضوع رو به من گفت و خواست بیشتر فکر کنم نمیدونم چیشد که موافقت کردم که بیاد از امام حسین(ع) هم خواستم هرچی خیر و صلاحه پیش روم بذاره وقتی محمد آقا به خواستگاریم اومد تازه از کربلا برگشته بود . اول صحبت‌هامون یه روایت برام گفت: نجات و رستگاری در راستگویی است . تا این حرف رو شنیدم یه کم دلهره ای رو هم که داشتم برطرف شد ‌. گفت من خواب دیدم که خدا به من ۲دختر دوقلو می‌بخشه و همسری خوب و مهربان دارم، ولی همه این چیزها رو میگذارمو شهادت در راه خدا رو انتخاب میکنم . خواب‌های محمد آقا همیشه رؤیای صادقه بود . @sardaraneashgh