#سیره_شهدا
🔸وقتی ابوالفضل شروع میکرد به تعمیر وسایل، خیلی غیرتی بود. آنقدر تندتند کار میکرد و جوش میزد که صورتش پر عرق میشد؛ دولا که میشد روی وسیله، عرقهایش چکهچکه میریخت روی قطعهها.
🔸یکبار با یگان مهندسی ۴۰ صاحبالزمان عَجَّلَاللهتعالیفرجهُالشریف رفته بودیم دژ مرزی جنوب برای تعمیر ماشینآلات گردان تخریب؛ موقع کار، سردار زاهدی فرمانده وقت نیروی زمینی آمد بازدید.
🔸ابوالفضل را در همان حالت عرقریزان دید. معرفی کردیم که حیات ماشینآلات ما دست آقاابوالفضل است. سردار آمد دست بدهد اما ابوالفضل که دستش گریسی بود، مُچش را آورد جلو.
🔸فرمانده گفت: ما افتخار میکنیم به چنین دستهایی؛ بعد هم دستهای گریسی ابوالفضل را گرفت و گفت: بذارید لااقل ما در اینحد مثل شما گریسی بشیم.
📀راوی : دوست شهید ابوالفضل شیروانیان
@sardaraneashgh