🔶
۹ بهمن سالروز شهادت ژنرال مجید ، افتخارِ خوزستان، فرمانده گمنام قرارگاه کربلا سردار مجید بقایی گرامی باد.
🔹 فاصله بین شوش تا فکه یک ساعت و نیم است در صندلیهای عقب ماشین بین حسن باقری و مجید بقایی نشسته بودم. مجید همیشه یک قرآن جیبی همراهش بود و در هر فرصتی تلاوت میکرد. توی این فاصله داشت سوره فجر را حفظ می کرد.
🔹 قرآنش را داد دست من و گفت: ببین درست میخوانم؟ من داشتم حفظ هایش را کنترل می کردم. وقتی رسیدیم به آیات آخر سوره فجر «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِى إِلَى رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِى فِى عِبَادِى وَادْخُلِى جَنَّتِى» به فکه رسیدیم.
🔹 مجید به حسن گفت: نمیدانم چرا آیات آخر این سوره را نمیتونم حفظ کنم، گیر دارد. نمیدانم گیرش چیست؟ حسن با خنده گفت: میدانی گیرش چیست؟ گیرش یک ترکش است. گیرش یک لقمه شهادت است. بابا! یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة در شأن امام حسین (ع) است. شوخی که نیست.
🔹راست می گفت حسن! گیر ورود به جمع یاران شهید، خصوصی های خدا، یک لقمه شهادتی بود که چند لحظه بعد در فکه با هم نوش جان کردند.
📚 منبع: «کتاب ملاقات در فکه صفحه ۲۹۹ مرتضی صفاری»
📿 شادی روح شهدا صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
کانال اختصاصی شهید کاظمی
🌴
@shahidkazemi_ir
🌐
https://shahidkazemi.ir