۵ خدا بهم رحم کرد و سرطانم خوش خیم بود دکتر گفت خوب نمیشه ولی میشه باهاش زندگی کرد اما محمود ی بار که با وجود بیماریم منو کتک زد از خونه بیرون رفت، از ته دلم از خدا خواستم‌ که جوابش رو بده اون شب محمود برنگشت و چند روز بعد که با پسرام پزشک قانونی و بیمارستان ها رو چک میکردیم متوجه شدیم که ی ماشین زده به محمود و فرار کرده اونم در اثر ضربه ماشین فوت شده حالا درسته بیمارم ولی ازادم و راحت، با نبود محمود و دریافت حقوقش دارم‌اسوده زندگی میکنم و دنبال درمان سرطانمم