✨به یاد همرزم و رفیق محمودرضا ✨شهید مرتضی مسیب زاده #حاج_مرتضی بعد از شهادت محمودرضا آمد تبریز . آمد سر خاک محمودرضا نشست و بلند بلند گریه کرد.... بعد بلند شد آمد کنار . حاج بهزاد اصرار می کرد یکی از بچه‌ها حرف بزند. هیچکس حاضر نشد حرف بزند.... کنار مرتضی ایستاده بودم. اصرار کردم حرف بزند. قبول نکرد.... گفت: میشه کوثرو بگیری بیاری؟ گفتم: بله. رفتم کوثر را از مادر معززش گرفتم و آوردم دادم بغل مرتضی.... یکی دو دقیقه کوثر را به حرف گرفت بعد دادش به من و شروع کرد مثل آدمهای حیران دور خودش چرخیدن و با گریه حرف زدن. گفت: خدا... داغ جدایی رو تحمل کنم یا داغ موندنو؟ 😔 گفتم کوثرو بغل کنم شاید آروم شم اما نشدم....😔 و های های گریه کرد.....😭😭😭 راوی : برادر شهید #شهید_محمود_رضا_بیضائی ﷽ 『 #شهیدانھ🪴 ✊🏻 』 جدی گرفته ایم زندگی‌دنیایی را💔 و شوخی گرفته ایم 😔 #قیامت را! گویی قرار نیست روزی🥀 از این دنیا سفر کنیم!🕊 خوابی رفته ایم #عمیق!😔 کاش قبل از اینکه بیدارمان کنند بیدار شویم..💔 #شهید_محمودرضابیضائی #رفیق‌آسمونـےمن 🦋🦋🦋