سراسیمه خودمون رو به بیمارستان رسوندیم و عماد رو اش و لاش و با دست و پای شکسته و سر و صورت زخمی دیدیم. از طرفی از اینکه از زنده بودنش مطمین شده بودیم خوشحال بودیم و از طرفی دیدن حال و روزش قلبمون رو تحت فشار قرار میداد. پس از مدتی فهمیدیم عماد در تمام مدتی که از خونه بیرونش میکردند با مردی دوست شده بوده و اون شخص به عماد قول داده بوده در قبال انجام کاری اونقدر بهش پول بده که بتونه در خارج از کشور زندگی جدیدی شروع کنه و قول همکاری برای خروج غیر قانونی هم بهش داده بوده. وقتی فهمیدیم اون کار محول شده بهش چی هست دوباره دنیا به چشممون تیره و تار شد طوری که خواهرمو پدرو مادرم ارزوی مرگ عماد رو میکردند ⛔️کپی حرام