آنهاچفیه‌داشتند… من‌چادردارم...! آنان‌چفیه‌می‌بستندتابسیجی‌واربجنگند.. من‌چادرمی‌پوشم‌تازهرایی‌زندگی‌کنم.. آنان‌چفیه‌راخیس‌می‌کردن‌تانفس‌هایشان آلوده‌ی‌شیمیایی‌نشود.. من‌چادرمی‌پوشم‌تاازنفس‌های‌آلوده‌دورباشم.. آنان‌موقع‌نمازشب‌باچفیه‌صورت‌خودرامی‌پوشاندند تاشناسایی‌نشوند.. من‌چادرمی‌پوشم‌تاازنگاه‌های‌حرام‌پوشیده‌باشم آنان‌باچفیه‌زخم‌هایشان‌رامی‌بستند.. من‌وقتی‌چادری‌می‌بینم‌یادزخم‌پهلوی‌مادرمی‌افتم.. آنان‌سرخی‌خونشان‌رابه‌سیاهی‌چادرم‌امانت داده‌اند.. من‌چادرسیاهم‌رامحکم‌می‌پوشم‌تاامانتدارخوبی‌باشم.. @shahidmedadian ╰┅──===──┅╯